سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسمان ابری

صفحه خانگی پارسی یار درباره

عشق من

حتی حالا هم که منو اصلا نمیخواد میخوام بگم  


  خیلی دوست دارم

تو به من گفتی: 

 

  پای من جونیتو هدر نکن دلبر ناز
  باخت من کافیه دیگه تو به پای من نباز

  توی قلب مهربونت واسه من خونه نساز

  من بازنده خوب ببین برو تنهام بذار
  من یه پائیزم ولی تو چی گل بهار

  دل به کی بستی عزیزم به من بیکس و کار

  قدر دنیا رو بدون لحظهاشو حروم نکن
  برو 2 روز دنیا رو با من حروم نکن 

  منو باز با اشکای قشنگت روبه رو نکن

  اخه من خودم ته راهو دیدم سیاهیه
  اخر این همه عشقو عاشق و عاشقی تباهیه

  انگاری تو تنگ این دنیا جای یه ماهیه

 

اما من به تو گفتم:

 


  یه لحظه هم نمیتونم باور کنم نباشی  
  من حاظرم بمیرم و 
  فقط تو زنده باشی
  وقتی که هستی هستیم
  تمام خاک دنیاست
  شاهد عشق پاک ما 
  اشک کنار دریاست

  روزگارم دیگه نمیتونه تو رواز من بگیره
  اخه اونم میدونه که نفسم به نفس تو گیره
  اره کار دل منو تو دیگه از عاشقی گذشته
  بیا با هم نذاریم رویا دریا بمیره

 

  یه لحظه هم سخته که بودنت رو حس نکردن

  یه حسی شبیه حس سرد و تلخ مردن

 

  نمیتونم


  نمیزارم


  نمیخوام

 
  نمیشه

  تموم لحظه هامون به خاطره سپردن

  یه ثانش یه عمره که فکر کنم دیگه نیستی

  اهای جدای نمیزارم پیشمون بایستی

  من از خدا میخوام که عشقمو واسم بذاره

  تو هم بدون دیگه برام یه عشق ساده نیستی


  روزگارم دیگه نمیتونه تو رواز من بگیره
  اخه اونم میدونه که نفسم به نفس تو گیره
  اره کار دل منو تو دیگه از عاشقی گذشته
  بیا با هم نذاریم رویا دریا بمیره

 

  اما قرار بین منو تو

.
  قرار تنهایی ما روز جدایی فردا بود
  خلاصه فردا واسه ما شروع کل دردا بود

  فردا قرار بود منو تو از همدیگه جدا بشیم
  فردا قرار بود همدم گریه بیصدا بشیم

  از تو چه پنهمون گل من من خیلی وقته بی توام
  دیروز فردا نداره برام چه سخته بی توام

  یادش بخیر قلب تو بود برای من سنگ صبور
  میخواستم عاشقت کنم هر جور شده حتی به زور

  حالا که نیستی لااقل تسکین به قلب من بده
  اون که نخواست پیشم باشی حالا کجاست صبرم بده

  چه جوری باور بکنم رقیب من نازت کنه
  شبا کنارت بخوابه از خواب بیدارت کنه

  یادته که زیر بارون تو دعا کردی بمیرم
  من قول دادم که دیگه عکستو بغل نگیرم

  تو دعات گرفتو مردم اما عاشقم هنوزم
  با همون یه قاب عکست میگذرونم شبو روزم

  لحظه های اخر تو میره از یادم به سختی
  بدرقت اودم اما دست تکون ندادی رفتی

  یه دلخوشی دارم هنوز حالا که دارم میمیرم
  هر وقت که بارون بباره تو رو کنارم میبینم

  نگاه به چشم خیس من به عشق پاکم نکنید

  رفیق من رفته سفر چند روزی خاکم نکنید

  شاید که اون خوشش نیاد که من تو خاکو خون بی غمم مردم چرا اون نمیاد با گل سرخ به دیدنم
توقع داشتم میمیرم حداقل نگاه کنه حتی نیومد لحظه ای با جسم من وداع کنه

 

  اما بازم دوستش دارم