سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسمان ابری

صفحه خانگی پارسی یار درباره

ای کاش هیچ وقت متولد نمیشدم..............

دانی که چرا طفل به هنگام تولد


  با ضجه و بی تابی و فریاد فغان است

با آنکه آمد بیرون از مبحس زندان

  و امروز در این عرصه ی آزاد جهان است

با آنکه در آنجا خون بود خوراکش

  و این جا شکرش در لب و شیرین به دهانش

زان است که در لوح ازل دیده که عالم

  بر عالمیان جای چه ذل و چه هوان است

داند که دراین جهان چه هابر سرش آید  

  بیچاره از آن لحظه ی اول نگران است