شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ تو ساحل داشتم با خدا قدم ميزدم جاي پاي هردومون رو شنا ميموند ولي وقتي به آخر جاده
رسيدم به پشت سرم نگاه کردم و ديدم تنها يک جاي پا وجود داره از اون پرسيدم پس چرا تنهام
گذاشتي گفت بنديه من در جايي که فقط يک جاي پا ديدي مراحل سخته زندگيت بود که من تورا
در آغوش گرفته بودم
تو ساحل
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top