سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسمان ابری

صفحه خانگی پارسی یار درباره

من برایت غریبه نبودم

که این گونه غریب وار ترکم کردی 
دریغ از یک خداحافظی کوتاه
من برایت به تعبیر توخارگل نبودم که این گونه از من دور شدی
من برایت غزل کهنه نبودم که تو این گونه مرا از ورد زبانت دور انداختی
روز ها برایم در گوش حرف عاشقانه می خواندی
و در وصف زندگی مشترک شعر می خواندی
ومرا با شوق رهسپار می کردی 
ولی افسوس آن روز ها تمام شد 
ومن احساس کردم تمام این لحظه ها سراب بوده است
چگونه باور کنم که دوستم نداری
وجانت را نثار تار مویم نمی کنی
نه چگونه باور کنم که در وجود تو عشق پرورش یافته اتکه این گونه نا جوان مردانه
پابه احساس من زدی 
نه چگونه باور کنم که حرفهای تو در لفظ بیان نبود
در صورتی که عمل را ندیده ام
نه چگونه باورکنم که قلبت برایم می تپید
واگراحساس درد می کردم درد مرا احساس می کنی که این گونه تنم را بیمار کردی 
آخر من چگونه با تو درد دل کنم واز این زخم ها
دوست ندارم پشیمانی ات را ببینم 
یا خود را گناهکار بپنداری 
آخر من تورا دوست دارم حتی اگر به سنگ جفا سنگسارم کنی